برنامه ریزی کافیست ، عمل کنیم !
امروز میخوام درباره مشکلی باهاتون صحبت کنم که تقریبا همه ما با اون درگیر هستیم . از زندگی روزمره گرفته تا انجام کار های مختلف . این مورد در استارتاپ ها خیلی بیشتر مشاهده میشه و مشکلیه که باعث شده در انجام کارها و رسیدن به اهدافمون تاخیر زیادی داشته باشیم . همه ما دوست داریم که برای انجام کارهامون برنامه ریزی کنیم ، مخصوصا کارهایی که به عنوان شغل و درآمدمون داریم انجامشون میدیم ، مثل راه اندازی یک کسب و کار . به طور کلی برنامه ریزی تو همه امور توصیه شده . برنامه ریزی باعث میشه وقتی کارهای شما به مرحله اجرا برسه شما متکی به اون برید جلو و وقتی دل به کار زدید محکم تر ادامه خواهید داد تا به اون هدفی که براش برنامه ریزی کردید ، برسید . اینجا میخوام چند نکته رو براتون بگم که اگه به اونها عمل بشه ، احتمال اینکه به هدفتون برسید خیلی بیشتر خواهد بود !
من این مشکل رو تجربه کردم و این مطلب رو به صورت تجربی و در عین حال معتبر و مستند براتون نوشتم تا شما زمانتون رو مثل من صرف آزمون و خطا نکنید .
در این مقاله موضوع برنامه ریزی رو باز کردیم و از تمام جوانب بهش پرداختیم ، به همین خاطر مطلب طولانی اما کامل نوشته شده ! پس زمان و حوصله بیشتری به خرج بده

-
برنامه ریزی های ما فقط اتلاف وقت هستند !
اول از همه بگم که دچار اشتباه نشید ! من به شما توصیه نمیکنم که بدون برنامه ریزی جلو برید . برنامه ریزی توی کارها جایگاه خودشو داره و خیلی هم واجب و ضروریه اما به نظرتون وقت اون نرسیده که برنامه ریزی ها رو تموم کنیم ؟! شما روز ها و شاید ماه ها زمان میذارین تا برنامه ای بسیار دقیق بچینید ، اونقدر دقیق که به بتونه مستقیم شما رو به هدفتون برسونه ! اما از راهی که قراره برید اطلاعات خیلی کاملی ندارید و از آینده ، مسیر و اتفاقاتی که قراره در این برنامه بیوفته فقط در حد 5 درصدش رو می دونید !
به همین خاطر برنامه ریزی رو نمی تونید اونقدر دقیق انجام بدید که مو لا درزش نره و یا اگر هم بر فرض محال بتونید برنامه ای تنظیم کنید که %90 درست و دقیق باشه ، اونقدر این برنامه ریزی زمانتون رو هدر میده که در نهایت به کاری که دارید برای اون برنامه ریزی میکنید ، نمیرسید ! بهتره بگیم انرژی و هیجانی براتون نمونده که بخواید برنامه رو عملی کنید .
-
اما فاجعه اینجاست !
همونطور که در بالا گفتیم بر فرض محال ما بتونیم یک برنامه بی نقص رو تنظیم کنیم ! آیا می تونیم انجامش بدیم ؟ آیا تئوری ها همیشه در واقعیت هم جواب میدن ؟ آیا اون چیزی که در برگه و با منطق خودمون نوشتیم ، در زندگی واقعی هم میشه پیاده سازیش کرد ؟ قطعا نه . ما همیشه اونقدر کمالگرایانه و افراطی برنامه رو تنظیم می کنیم که در بهترین حالت فقط می تونیم 30 درصدش رو به انجام برسونیم ! همچنین ما قطعا نمی تونیم همیشه بهترین عملکرد و کارایی رو در برنامه از خودمون نشون بدیم ، پس ازون %30 ، مشکلات روزمره ، شرایط نامناسب روحی و جسمی و … خودمون رو هم باید کم کنیم . حالا چی میمونه ازون برنامه ؟ چیزی حدود 10 درصد عملکرد واقعی . من به این میگم فاجعه !
اما عکس العملی که ما در این مواقع نشون میدیم تازه شروع یک سیکل معیوب دیگست . وقتی می بینیم اون برنامه ای که روز ها و ماه ها براش وقت گذاشتیم تنها 10 درصدش با کلی سختی و زحمتی که کشیدیم عملی شده ، اول از همه به خودمون گیر میدیم و خودمون رو توی افکار منفی و مأیوس کننده غرق می کنیم ( که احتمالاً در این مرحله حداقل 1 تا 3 روز همه چیز رو میذاریم کنار و فقط با نا امیدی به آینده و ضعف خودمون فکر می کنیم ) و بعد از یک مدت که کامل Recovery شدیم ، با کلی انرژی تصمیم میگیریم تا بهتر ، دقیق تر و سخت تر برنامه ریزی کنیم (بیشتر افراط کنیم) تا موفق بشیم .

در این اینجا کاری می کنیم که دیگه در آینده رنگ موفقیت رو هم نبینیم ! دوباره برنامه ریزی دقیق تر و زمان بر تر رو شروع می کنیم و تا می تونیم به خودمون سخت می گیریم و افراطی فکر می کنیم و باز هم مدت ها زمان میذاریم تا برنامه رو کامل تنظیم کنیم و نهایتاً بد تر از دفعات قبل ، زمین می خوریم و با عملکرد کم تر از برنامه قبل و با نا امیدی دوباره بر می گردیم سر خونه اول ! این مشکل اسمش میشه سیکل معیوب !
ما در این سیکل برنامه ای چیدیم که امکان پیاده سازی اون در واقعیت حدود 10 درصد شد ، و بعد از شکست در اون برنامه ، مجدد برنامه ای افراطی تر و کمالگرایانه تر ریختیم که امکان موفقیتش در دنیای واقعی فقط 5 درصد بود . همین روند رو ادامه میدیم تا روزی که یکجا می ایستیم و با اعتماد به نفس میگیم من موفق نمیشم ! موفقیت کار من نیست !
این مورد به وفور در استارتاپ های نوپا به چشم میخوره . اون قدر خودشون رو درگیر بوم مدل کسب و کار خودشون میکنن و ماه ها روش وقت میذارن که در انتها یا برای انجام اون کار دیر شده و یا خودشون از کاری که میخواستن راه بندازن خسته شدن .
-
نتیجه این بخش از صحبت چی شد ؟
فقط می تونیم یک نتیجه از پاراگراف بالا بگیریم ، اونم اینکه برنامه ریزی باید کوتاه و ساده و در عین حال بدون کمالگرایی و افراط تنظیم بشه ! شاید بهتر باشه بگیم برای مهمترین برنامه ریزی های زندگی چیزی بیشتر از 1 روز تفکر و برنامه ریزی نیاز نیست ! ( برای اکثر موضوعات در کمتر از 1 ساعت می تونیم برنامه ای موثر و مفید تنظیم کنیم ) ما از راه آینده و مشکلات اون چیز زیادی نمی دونیم پس همیشه برنامه ریزی رو خیلی ساده و سریع انجام بدیم و توی برنامه چیز هایی رو بنویسیم که مطمئنیم می تونیم انجامشون بدیم .
رویا پردازی می کنیم و بعد خودمون رو موظف می کنیم اون رویای سخت رو در یک بازه خیلی کوتاه به انجام برسونیم . پس حواسمون به چیزایی که می نویسیم و زمان هایی که تعیین می کنیم باشه! تا برنامه ای کارامد و موثر رو تنظیم کنیم .
نهایتا این رو بدونیم که با خیلی از موارد جدید در حین انجام کار رو به رو میشیم که فقط باید اونا رو تجربه کنیم ! سعی کنیم قبل از شروع بیش از حد فکر نکنیم و فقط شروع کرده ، تجربه کنیم و کار رو سریع و با لذتی که در انجام دادن کار ها هست به اتمام برسونیم .

-
چه مدت زمانی برای برنامه ریزی کافیه ؟
خصوصیات شخصی هر فرد فرق میکنه ! خصوصیات اون کاری هم که قراره انجامش بدین متفاوته . ولی همیشه یک سری علامت ها هستن که به وسیله اونها میتونید بفهمید که تایم برنامه ریزی تموم شده و الان باید وارد عمل بشید . ( البته در پاراگراف بالا اشاره کردیم که هر برنامه ای ، چه سخت و چه آسون رو میشه خیلی زود تنظیم کرد . ) تعدادی از این علامت ها رو با هم بررسی می کنیم :
-
-- برنامه ریزی کافیه : اگر موارد پایه برای انجام کار تعیین شده !
برنامه ریزی برای هر کاری باید انجام بشه ولی اکثر مردم بیشتر از اون چیزی که مورد نیازه برنامه ریزی میکنن . هر موقع به این نقطه رسیدید که متوجه شدید موارد پایه ای برای انجام برنامه رو در نظر گرفتید وقت اون رسیده که اقدام کنید . در برخی از موارد هم اتفاق میافته که شما بعد از تصمیم به اجرا و در اولین قدم متوجه میشید که خیلی از موارد رو در نظر نگرفته بودید و نیاز دارید تا مجدد برنامه ریزی کنید ، در این صورت اگر خیلی موارد جدید حیاتی بود ، در کم تر از چند ساعت تغییرات ساده ای رو در برنامه لحاظ کنید.
-
-- برنامه ریزی کافیه : اگر تفکرات شما داره دائما تغییر میکنه :
تو این مورد با بسیاری از دوستانم اختلاف نظر داریم . اگر شما به مدت طولانی به برنامه ریزی ادامه بدید ایده های جدید تری به ذهن شما میرسه و این ایده های جدید باعث میشه که شما رو از مسیر ابتدایی که به اون فکر میکردید ، دور کنه . در این مورد افراد به دو دسته تقسیم میشن . افرادی که حرف من رو قبول دارن و افرادی که از ایده های جدید استقبال میکنن . (تو بخش نظرات میتونیم با هم صحبت داشته باشیم .)
اگر با این مورد هم مواجه شدید وقت اون رسیده که برنامه ریزی رو به انتها برسونید و وارد عمل بشید .
-
-- برنامه ریزی کافیه : اگر شما بیش از حد روی نظرات دیگران تمرکز کردین :
اگر شما قصد دارید که یک کسب و کار آنلاین راه بندازید حتما باید مقداری در مورد تفکرات افراد نسب به اون کسب و کار فکر کرده باشید . ولی به این نکته توجه داشته باشید که در هیچ کسب و کاری نمیشه تک تک افراد رو راضی نگه داشت . بلکه باید سعی کنید که کارتون رو طوری جلو ببرید که درصد بیشتری از مردم از کار شما رضایت داشته باشن . پس اگر دیدید که دارید بیش از اندازه روی تفکرات کاربران خودتون فکر میکنید یا دائما در حال مشورت گرفتن از افراد مختلف در حوزه خودتون هستید ، باز هم وقت اون رسیده که وارد عمل بشید .

-
چطور یک برنامه ریزی خوب داشته باشیم ؟
خب تا این جای کار تونستیم با هم ، موضوع برنامه ریزی رو کامل باز کنیم! اما الان چطور یک برنامه ساده و مفید رو تنظیم کنیم ؟ چطور وارد عمل بشیم ؟
-
-- برای خودتون تایم تعیین کنید :
این مورد برای هر برنامه ای حیاتیه . مشخص کردن یک ددلاین برای کارهاتون خیلی به شما کمک میکنه که توی برنامه ریزی خودتون ، بتونید موفق عمل کنید .
مشخص کردن یک ددلاین برای ما ایرانی های یکم کار سختیه . چون با این فکر بزرگ نشدیم که آینده نگر باشیم . در دوران تحصیل ، چه یک روز برای امتحان وقت میذاشتیم ، چه ده روز ! فرقی نمیکرد در نهایت شب امتحان شروع میکردیم به خوندن . پس این مورد رو حتما تمرین کنید و برای انجام کارهاتون تایم مشخص تعیین کنید .
اما نکته مهم اینه که تایم رو زیادی سخت گیرانه تعیین نکنید ، چون اتفاقات و مشکلاتی در آینده رخ میده که ما از اونا اطلاعی نداریم ! منظور من اتفاقاتی مثل زلزله ، جنگ یا بیماری و … نیست مثلاً شاید یک باگ در پروژه طراحی سایت یا سوختن هارد لپ تاپ شما ، زمان زیادی رو ازتون بگیره و این موارد رو شما در برنامه لحاظ نکرده باشین . یک ددلاین کاملاً غیر افراطی تعیین کنید و در اون زمان معقولی رو برای خطا های برنامه ریزی خودتون و مسائل غیر قابل پیش بینی هم در نظر بگیرین .
-
-- تعداد زیادی هدف برای خودتون نچینید !
چیدن هدف های مختلف در بازه های مختلف میتونه به انجام پروژه شما کمک کنه ولی حواستون به تعداد اهدافی که دارید باشه ، ممکنه شما بین اهدافتون گم بشید و در نهایت به هیچ کدوم از اونا نرسید . سعی کنین در هر بازه زمانی فقط بر روی یک هدف تمرکز کنین و اون رو خیلی خوب و با کیفیت به انتها برسونین و برین سراغ بعدی .
-
-- سریع شروع کنید !
تا اونجایی که میتونید سریع تر پروژه خودتون رو از مرحله برنامه ریزی به مرحله اجرا برسونید . چون این کار باعث میشه تا جنبه های مختلف کار رو که اصلا بهشون توجه نکرده بودید بشناسید و علاوه بر اون انرژی مثبت فوق العاده عجیبی می گیرید که موفقیت شما رو قطعی میکنه . در فاز اجرا هر موقع نیاز بود با گذاشتن یک تایم کوتاه میتونین برنامه ریزی خودتون رو تغییر بدین چون در این مرحله دیگه همه جوانب کار خودتون رو شناختید و بهتر میتونید دربارش تصمیم بگیرید .
فقط دقت کنین که دائما برنامه رو تغییر ندین چون هر راهی رو باید تا انتها رفت و بعد تصمیم گرفت که درست بوده یا غلط ! وقتی شما هر چند وقت برنامه رو تغییر بدین ، انگار از هزار راه به سمت یک هدف حرکت کردین اما همه رو در نیمه راه ، رها کرده و راه جدیدی رو شروع کردین .
نتیجه گیری :
واقعاً مقاله خوبی شد ! الان که دارم نتیجه گیری رو می نویسم احساس خوبی دارم ، چون مطمئنم اگه به این موارد ، در برنامه ریزی های آیندتون دقت کنین به امید خدا اتفاقات خوبی براتون میوفته و توی کارهاتون موفقیت بیشتری رو لمس میکنین . نتیجه رو بار ها و بار ها در پاراگراف های این مقاله گفتیم اما باز هم اینجا خلاصه میگیم ، تا کاملاً در ذهن من و شما ثبت بشه و مجدد وارد یک سیکل معیوبِ به ظاهر زیبا نشیم .
ما از این به بعد ، باید برنامه ریزی های خودمون رو در مدت زمان خیلی کم انجام بدیم ، سریعا به نتیجه برسونیم و مراقب باشیم کمال گرایی و افراط رو وارد برنامه نکنیم . عمل کنیم و تجربه کنیم! 99 درصد در حال انجام برنامه ها و عمل کردن به گفته هامون باشیم و فقط 1 درصد از وقتمون رو برای تفکر روی مسائل بذاریم. یادمون باشه که هر چقدر بیشتر زمانمون رو برای برنامه ریزی بذاریم انرژی و هیجان ما کم تر شده و از موفقیت دور میشیم و بر عکس اون، هر چقدر بیشتر عمل کنیم و تجربه رو جایگزین تفکر و برنامه ریزی کنیم، انرژی ما به شکل عجیبی بالا میره و هیجانمون به حدی میرسه که خواب رو بر ما حرام میکنه موفق باشین
منبع: لرن فایلز